صابر گل‌عنبری با رسیدن مذاکرات هسته‌ای به آخرین سکانس خود و پدیدار شدن نشانه‌های احتمال دستیابی به توافق، دولت و رهبران احزاب اسرائیلی علیه توافق احتمالی به شدت موضع گرفته و به طرق مختلف بر بایدن فشار می‌آورند. در کنار جنگ رسانه‌ای علیه توافق احتمالی، مشاور امنیت ملی اسرائیل طی سفری به واشنگتن تمام تلاش خود را برای تاثیرگذاری بر پاسخ آمریکا به ملاحظات ایران درباره متن اتحادیه اروپا انجام داد. در کل چهار صدا از اسرائیل و به ویژه مراکز قدرت در آن در قبال توافق احتمالی شنیده می‌شود. تندترین صدا از ارکان قدرت مربوط به داوید بارنئا رئیس موساد است که توافق را "بسیار بد" و "فاجعه راهبردی" برای اسرائیل خواند. ژنرال اهرون حیلفا رئیس بخش اطلاعات ارتش و ژنرال‌های دیگری صدای دوم را نمایندگی می‌کنند که معتقد است توافق بد حتی بهتر از عدم توافق است. صدای سوم نیز مخالفت با توافق کنونی و در عین حال عدم مخالفت مبنایی با اصل توافق است. یائیر لاپید از این طیف است. وی معتقد است که تل آویو مخالف اصل توافق نیست، بلکه توافق کنونی را قبول ندارد و خواهان اصلاحاتی در آن است. صدای چهارم نیز مخالفت با هر گونه توافق است و این صدا بیشتر از شرکای راستگرای کنونی دولت و همچنین بنیامین نتانیاهو در خارج از قدرت شنیده می‌شود. در کل جدا از جنجال‌های کنونی اسرائیلی‌ها در قبال مذاکرات هسته‌ای و توافق احتمالی که اسرائیل را کلا مخالف هر گونه توافق در مذاکرات هسته‌ای نشان می‌دهد، اما جمع‌بندی نگارنده از بین سطور اظهارات اسرائیلی‌ها و گزارش‌‌های امنیتی این است که تل آویو امروز در نگاه کلان امنیتی خود مخالف احیای برجام و توافقی در این خصوص نیست. از این رو، پرسش کانونی این است که پس دلیل این حجم مخالفت شدید دولت اسرائیل چیست؟ در پاسخ به این سوال می‌توان سه دلیل یا احتمال را مطرح کرد: دلیل نخست، اساسا ارتباطی به مذاکرات و مضمون آن ندارد، بلکه انگیزه‌ای کاملا داخلی دارد و آن هم معطوف به انتخابات نوامبر آتی است. برجام و احیای آن امروز به یک متغیر مهم و تاثیرگذار در انتخابات پیش روی اسرائیل تبدیل شده است و با توجه به نوع عداوت میان جمهوری اسلامی و اسرائیل و همچنین راستگراتر شدن جامعه اسرائیل، اساسا واژه "توافق" با ایران فارغ از مضمون آن (هر چند کلا یک طرفه به نفع آمریکا باشد) امری بسیار ناخوشایند است و هر گونه حمایت از آن در این کارزار انتخاباتی بسیار هزینه‌ساز است و از این رو، همه در مقام اعلام موضع سرسختانه علیه توافق در حال ربودن گوی سبقت از یکدیگر هستند؛ در حالی که به نظر نمی‌رسد که این شکل مخالفت برونداد مواضع واقعی لااقل بخشی از سیاستمداران اسرائیلی باشد که قبلا در موقعیت‌های دیگری مواضع متفاوتی داشتند. به عنوان مثال، مائیر لاپید و وزیر رقیبش بنی گانتز که هر دو این روزها شدیدا با توافق احتمالی اعلام مخالفت می‌کنند و گفته‌اند که این توافق برای اسرائیل الزام آور نخواهد بود و بر خلاف آن عمل خواهند کرد، خود اساسا طرفدار نگاه کلان امنیتی اسرائیل هستند که توافق برای کنترل برنامه هسته‌ای ایران را بهتر می‌داند. در این میان گفتنی است که نخست وزیر اسرائیل خود از مخالفان خروج ترامپ از توافق هسته‌ای بود؛ اما حالا چنین موضع سرسختانه‌ای علیه احیای آن می‌گیرد. مخلص کلام اینجا، این که با توجه به توسعه گسترده برنامه هسته‌ای ایران در نتیجه خروج آمریکا از این توافق و جمع بندی تصمیم‌سازان اسرائیلی مبنی بر رسیدن برنامه هسته‌ای ایران به نقطه برگشت‌ناپذیر حتی از طریق حمله نظامی، توافق تحت شرایطی برای مهار برنامه‌ هسته‌ای ایران در سیاست مبنایی غیر اعلامی اسرائیل اهمیت بیشتری پیدا کرده است؛ اما رهبران اسرائیل با توجه به فضای تند حاکم جسارت اعلام آن را ندارند. در هر صورت، به نظر نگارنده لاپید خواهان توافق است؛ اما بعد از انتخابات نوامبر و نتانیاهو احتمالا صرفا به دلیل زمین زدن طیف حاکم خواهان توافق قبل از نوامبر است که می‌تواند موجب تقویت موقعیت او در انتخابات و به زیان لاپید و بنی گانتز تمام شود. دلیل دوم این مخالفت‌ها با توجه به همان سیاست مبنایی پیشگفته در واقع تلاش برای بهبود محتوای آن در جهت کاستن از امتیازات اقتصادی ایران و گرفتن امتیازات بیشتر از آن است. ناگفته هم نماند که چنین مخالفت‌هایی خواسته یا ناخواسته می‌تواند موجب تقویت موضع آمریکا در مذاکرات و موجه جلوه دادن موضع آن در برآورده نکردن خواسته‌های تهران شود. اما دلیل سوم تلاش برای گرفتن امتیازات کلان نظامی و امنیتی از آمریکا از دریچه مخالفت سرسختانه با توافق است. نمونه این امتیازگیری‌ها پس از امضای برجام اتفاق افتاد؛ به گونه‌ای که اسرائیل با همین مواضع تند خود توانست بی‌سابقه‌ترین کمک را در طول تاریخ روابطش با آمریکا از دولت اوباما به مبلغ 38 میلیارد دلار بگیرد. #صابر_گل_عنبری